نقد فیلم P.K (پیکی)
فیلم پیکی در سال ۲۰۱۴ توسط راجکومار هیرانی ساخته و سومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای هند است
فیلم پیکی داستان یک موجودی انسانگونه است که از سیارهای دیگر برای شناخت زمین آمده و تنها ابزارش یک گردنبند رادار مانند است که در بدو ورود از او دزدیده میشود و از دزد تنها یک ضبط صوت بهعنوان نشانه باقی میماند و تمام اتفاقات فیلم و روند آن در پی یافتن آن گردنبند اتفاق میافتد.
در آغاز فیلم صحنههای آشنایی نقش اول زن، جاگو و سرفراز سبک کلی سینمای احساسی هند را به ما یادآور میشود که با یک والس عاشقانه بهبهترین نحو اجرا میشود.
آقای عالیجاه یک بزرگ مذهبی است که تمام زندگی پدر جاگو براساس نظرات او انجام میشود که شاید به هم خوردن رابطه عاشقانه جاگو و سرفراز بیتأثیر از پیشبینی آقای عالیجاه نباشد
آشنایی جاگو و فرد فضایی که از او تحت عنوان پیکی یاد میشود و شیوه برخورد پیکی با مقدسات و ساختارشکنی این دو، رویکرد جدیدی از مقدسات را به ما میدهد.
دلتنگی پیکی برای خانه در سکانسی لفظ خانه و رسیدن به خانه در فیلم گیور را یادآوری میکند که هر دوی این سکانسها غم دوری از حقیقت وجودی را تداعی میکند.
بدون لباس و زبان بودن پیکی و آشنا شدن او با ساختارهای اجتماعی مثل پول، پوشش، مذهب و زبان، نحوهی شکلگیری و تفاوت آنها را بهراحتی در ذهن بیننده مشخص میکند و جرقهای جهت بازبینی ساختارها و هنجارشکنی آنها ایجاد میکند.
نظرات پیکی راجع به پوشیدن لباس و چرایی عریان بودن خودش و مقایسه پوشش برای انسان و حیوان، بیننده را به فکر وادار میکند و پایههای تفکر تنوعطلب و مصرفگرا را در ذهن سست میکند.
پیکی برای عریان نبودن مجبور به برداشتن لباسهای دیگران شد که این لباسها را درجهت ارضای غریزه جنسی دیگران از روی ماشینها برمیداشت و بعداً برای راهنمایی همنوعان خود هم گفت از روی ماشینها لباس بردارید و این شاید تداعی کننده این مهم باشد که پایههای تمام سودهای کلان بر ارضای غرایز بشری و زندگی ماشینی استوار است.
نکته جالب اینکه برای یادگیری و دریافت مطالب، پیکی باید دست فرد روبهرو را بگیرد که باز این مورد مشابه را در فیلم گیور برای انتقال خاطرات میدیدیم.
رنگهای شاد و چشمنواز و رقصهای دستهجمعی در فیلم، گویای فرهنگ غنی هندوستان است و نشان دادن ادیان و مذاهب مختلف نشان از دموکراسی دینی این کشور که در فیلم فریاد مورچگان هم به آن اشاره شد.
زیر سوال بردن خدایان و اینکه چطور کار میکنند و چرا توسط خود اشخاص ساخته میشوند.
مراسم عبادی دستهجمعی و پرداخت پول بابت خواستهها، همه پرسشهایی هستند که ذهن ما را وادار به کنکاش میکنند.
طی کردن مراسم عبادی ادیان مختلف توسط پیکی و استفاده از مقدسات یک دین در دین دیگر و کَریه بودن آن تقدس در دین دیگر و مورد آزار قرار گرفتن توسط متعصبان، همه این سوال را ایجاد میکند که این همه روش و تعصب به کجا ختم خواهد شد و افراد به چه نتیجهای خواهند رسید.
معبد، کلیساها، مسجد و شرکت در هر کدام از مراسم سخت و خطرناک و قابل فکر ادیان و سرخوردگی و سردرگمی بعداز همه این مراسم پرسشها را هزار چندان و غم دوری هر کداممان ازسر منزل مقصود را قویتر میکند.
تصادفی شدن پیدا کردن گردنبند رادار با مراسم عبادی و شکرگزاری از خدایان و تأیید انبوه جمعیت، تلنگرهای زیادی را برای یافتن حقیقت به ذهن ما میزند.
گفتن دیالوگ (ما در سیارهمون دروغ نداریم) توسط پیکی باز آرمانشهر فیلم گیور را یادآور میشود.
موضوع جنجالی فیلم با انجام یک شوخی تلفنی توسط جاگو آغاز میشود و پیکی به این نتیجه میرسد که افراد به یک شمارهی اشتباهی وصل میشوند بهجای وصل شدن به خداوند اصلی و میگوید آیا خدای واقعی راهحلهای عجیب را ارائه میدهد. پس یکی قصد سربهسر گذاشتن و شوخی کردن با مار را دارد.
سوالات مکرر پیکی درباره غرایز یا نحوه پوشش، بیننده را به فکر فرو میبرد که چرا بدیهیات در لفافهای از حیا عنوان میشوند.
دستاوردهای پیکی یکی پساز دیگری نقاط تاریک ذهن ما نسبت به مذاهب را روشن میکند
دستاوردهایی چون اعتقاد و مدل لباس با هم مرتبط هستند و این فرق را بزرگان دینی به وجود میآورند
دستاوردی چون ترس، موضوع اصلی است که افرادی که بهاصطلاح تجارت مذهب میکنند پول خود را از این راه به دست میآورند که پیکی از تجارتِ وحشت از آن یاد میکند.
دیالوگ جاگو مبنی بر اینکه اگر خداوند نمیخواست که ما سوال بپرسیم چرا به ما توان استدلال داد به نوعی ساختاری که پیکی چیده را تکمیل میکند.
عنوان شمارهی اشتباه بارها توسط پیکی تکرار میشود که علاوه بر افراد اشتباه، باورهای معیوب را هم یادآور میکند.
باورهایی که به واسطه افراد اشتباه در ذهن ما ثبت شده است.
با دیدن صحنههای فیلم گرفتن افراد عامی و با علنی کردن موهومات تاجران مذهب تحت عنوان این یک شمارهی اشتباهی است موارد خیلی زیادی از باورهای معیوب خودمان را شناسایی میکنیم.
دیالوگهای زیادی مثل
فقط خداست که میتواند کمک کند
واگذارش کن به خدا
به خداوند اعتماد کن
پیدرپی تلنگر یافتن این خدای ناپیدا را به افراد میزند و بعد از آن لفظ شماره اشتباهی سوال را چندین برابر میکند و همه را وادار به وصل شدن صحیح میکند
در پایان فیلم، تلاش جاگو برای پیدا کردن شماره سرفراز و پیدا کردن شماره صحیح و روبهرو شدن با این موضوع که او سالهاست انتظار او را میکشد بهطور استعاری به بیننده خاطر نشان میکند که فقط کافیست بخواهیم که شمارهی درست را بیابیم و وصل شویم او سالهاست که عاشقانه منتظر ماست.
فیلم پیکی ارزش بارها و بارها دیده شدن توجه و کنکاش در دیالوگ ها را دارد.
نقد فیلم: خانم دنیا باقریان
گرداورنده:خانم مریم درودی